[مقدمه]
(هی)
در واقع
عاشقانهای دیگر
در راه است
(هی)
هر بار که تو هستی
(هر بار که تو هستی)
[قسمت اول]
در واقع، من
یه خُل زنجیریام که
همه جا
استرسِ اینو دارم
تو کجایی؟
در چه حالی؟
به خدا
بد فیریکم، هه
در واقع تو
دائما در میری از عشق
(در میری از عشق)
همه جا راحتی
اما تو خطر
آخه نمیدونی که
چشمات اصن
یه وضعیه برقش
در واقع ما
ما دو تا، مالِ همیم
اصلا چرا آتو بدیم
دستِ غریبه؟
در واقع هر چی
به جز من
دورِ تو هست
یه فریبه
در واقع زمین
پُره از حسود و گرگ
و بَد دل و پَست و دَریده
(بَد دل و پَست و دَردیده)
[همخوان]
اصن یه وضعیه
اون موی بلندت
در واقع
میشه حتی
جنگ شه سرش
حاضرم دنیامو بدم
چشاتو به من بدنِش
در واقع شدی
تو واسهم یه تَنش
اصن یه حالتی داره
تو نگاهت
به منِ تیکه پاره
در واقع
هر چی حس شیکه داره
انقده خوبی
طبیعت، باید رو تو
تیک بذاره
[پل ۱]
در واقع، واقعا
قویترین دارویی
که برای یک انسان وجود داره
یه انسان دیگهس
گفتم که
یه وقتایی هم
بحثِ نیازه
یه چی مثه غذا
[قسمت دوم]
در واقع
مُرده بودم
جونم شدی
دوا و درمونم شدی
گُم و گور شده بودم
اومدی، فرمونم شدی
راهو نشون دادی دوباره
با مشکلا
بود هر طوری
تو سر و سامونم شدی و
در واقع
گرمایِ خونهم تویی
روحم تویی
مهربونی، معرفت قشنگی
همهشون رو هم، تویی
در واقع
من اگه یه آرزو
داشته باشم
اونم تویی
(آره، اونم تو)
قرنطینه بکن
خودتو واسهم
که تو در واقع
همه چیزِ منی
(شکرِ طبیعت
این مریضیه هم
سببِ خیر شد)
آره در واقع
منم کم نیستم و
باید برای داشتنم
از همه چیز بکَنی
(خدایی، منم خوبم)
باید هر جایی که میری
تو به گوشیت
واسه آرامش من
یه سرِ ریز بزنی
(خبر بده لااقل)
[همخوان]
اصن یه وضعیه
اون روی قشنگت
در واقع
میشه حتی
جنگ شه سرش
حاضرم دنیامو بدم
چشاتو به من بدنِش
در واقع شدی
تو واسهم یه تَنش
اصن یه حالتی داره
تو نگاهت
به منِ تیکه پاره
در واقع
هر چی حس شیکه داره
انقده خوبی
طبیعت، باید رو تو
تیک بذاره
[پل ۲]
اصن یه وضعیه
این اوضاع
عجب دیپه
شبا، بی تو
یه کم
میکِشمت قرمز
یه کم
میکِشم آبیتو
[قسمت سوم]
در واقع
چشم به راهتم
تا از درِ خونه میری
میدونم اینو
زشته واسه من
اینجوری بهونه گیری
در واقع
دستِ خودم نی
من از تهِ دلم نگرانتم
در واقع
تو هر جا میری
وصلِ خودمی
عه، در واقع
بوی تو آرومِ منه
حتی پاسبونی
اون مویِ تو
قانونِ منه
در واقع
وقتشه یه فاک
نشون بدیم
هر دوتامون
به همه
در واقع
هنوز اسمت رویِ منه
منم شدم
آروم، یه نَمه
در واقع
زندگی اصلا
دوتایی خوبه
(آره)
بیرونو ولش کن
چایی بذار
لش کنیم
دوتایی خونه
در واقع
فکر کن
ما تو دنیا
تنهاییم و
زمین فقط
مالِ دوتاییمونه
در واقع
دنیا، منو
دو تا میدونه
آره! دو تا دیوونه
اسلحهت
عشقت باشه چون
مصلحت، زشت
که باشه خب
هر کار کنی
خوشگل نمیشه
ولی باز خوبه
کنارت، عشقت باشه
نه؟ در واقع
عاشق شکلِ ماهتم
در واقع
بغلت یه بهشته
واسه من
[پل ۳]
در واقع
زمین، واسه ما
حکم برزخو داشت
در واقع بهشت
وسطِ جهنم
میدونی
بذره رو کاشت
(اینجا رو)
[قسمت چهارم]
تماشای تو
در واقع
تماشای بهشته
زمین بی تو، جهنم
برزخم، بی تو چه زشته
در واقع بدنِ تو
دستات خودش
خانواده، کشور و عشقه
( همین یه دونه رو هم
اگه درست میفهمیدی
الان وضع این نبود)
شدی جامِ جهانی
وسطِ زندونِ خونهم
شدی تنها انرژی
که باهاش
زنده بمونم
در واقع من
اصلا عاشقِ اینم
با تو توی زندون بمونم
(تو زندون بمونم)
(تو زندون بمونم)
(قرنطینه)
منو کم کم
بکِش تو بغلت
گم کن
منو دور از همه
این شهر و مردُم کن
منو دورم کن از فامیل
منو بگیرم
حتی از خودم
تند تند
(تند تند)
منو کم کم
بکِش تو بغلت
گم کن
منو دور از همه
این شهر و مردُم کن
منو دورم کن از فامیل
منو بگیرم
حتی از خودم
تند تند تند تند
[همخوان]
اصن یه وضعیه
اون روی قشنگت
در واقع
میشه حتی
جنگ شه سرش
حاضرم دنیامو بدم
چشاتو به من بدنِش
در واقع شدی
تو واسهم یه تَنش
اصن یه حالتی داره
تو نگاهت
به منِ تیکه پاره
در واقع
هر چی حس شیکه داره
انقده خوبی
طبیعت، باید رو تو
تیک بذاره
[پل ۴]
در واقع، من
عاشق این طرز لباسم
(اینجوری گنگش بالاتره)
چشات، چشات
یه جور که
آدم میترسه، نازن
در واقع
دنیا شدی
تو دینم و ایمون
دلمم میلرزه واست
دلِ من میلرزه واست
من عاشقِ این رقصِ خاصم