[ورس یک – مهیار]
بگو من چِمه ، چی میخوام؟
یه دوقطبی که وله ، توو ترس ها و فریکاش
من چمه ، این تئاتر سنگینی که تمش
درامه مالِ تو بلیطاش
بیا تماشا کن خوشحالی الآن
این حالات روحی رو تو گذاشتی برام
مثل یه اسب زخمی که خورده زمین
منتظر مرگه منتظره بشه خلاص
می بینی چشمت ، کجام اصلاً
انگاری که دلش گرفته خدا ازم
بگو من چمه دعا اصلاً
تاثیر نداره بزار بکنه این قرصا لشم
[هوک]
بگو من چمه ، بگو من چمه
بگو من چمه ، بگو من چمه
[ورس دو– کنیس]
ببین خوردم من تا دسته
بپا پرت نشه چند حرف بهت
وقت ندادی بهم حتی یک لحظه
بس کن تا چند تا لیوان نشکسته
هر دفعه میشه تکرار
اشتباه پس چرا داری اصرار
مگه کسی تو رو کرده اجبار
مثل این که تو مریضی نه من انگار
زخم رووی قلبم ته نداشت
انقدر روی زخم نمک نپاش
بدون مستم من الآن
اگه خنده دیدی روو لبام
[هوک]
بگو من چمه ، بگو من چمه
بگو من چمه ، بگو من چمه
[ورس سه – کنیس و مهیار]
بی روح روو مبل توو شوک خیره به دیوار
این دود پخش توو اتاق و جیغ سیگار
که میسوزه تا تهشو
گریه های یه جغد معمولاً بیدار
یه لحظه خوبم ، یه ساعت بدم
لعنت به اون روزی که دست به این کثافت زدم
روو دست چپم ، یه زخم کهنست
که هیشکی نبود رو به روم ، خودم زدم
[هوک]
بگو من چمه ، بگو من چمه
بگو من چمه ، بگو من چمه