من از تبار مشتای آهنیم
زنده تو شهر دزدای پاپتیم
نصف دنیا ارث بابامه
نصف دیگشم میخرم
با فروش بقیهش
ماسک و اونایی میزنن که ابا دارن از حقیقت
من تف سربالای شهرم میریزم رو شقیقهش
تخم کدوم نسلی؟
پاهاتو به کجا بستی؟
من شاشیدم به شاهش تو شاهزادهی کدوم قصری؟
میریزم از سر سد جاری به سمت خلیج
زمان دم کشید تو تفالهی کدوم عصری؟
هیزم کدوم بخاریای؟
تو زمستون پوشالید
مثه کولر تو تابستون میکشم بهارو بیرون
حلقوم خزون
تو بچهی کدوم فصلی؟
شهید کدوم جنگی؟
نفس کدوم حقی؟
دم میزنیم از عشق تو نفرت کدوم قلبی؟
که تو تعفن رودهی هیچ سگی حتی جا نمیشی
پاره میشی پاره میشی
سر صبحم ساعت چند
من چشام هنو وا نمیشه
میریزم رو تن ورق
آبستن میشه میکنه ورم
میندازه بیرون از خودش چندتا تولهی ناخلف
کلمهس کلمهس
نمکدون شور میپاشه گرد جادو روشون
میشن تصویر این شهر
بدون روتوش
تو توهم تغییر بپوس
عشق گاییده شدهی من
تو وهم انکار وجودش
آینه شکستنی بود و من
شکستمش
مثه دل بچهای که میکوبید به پشت شیشهی ماشینت
این باشه نثار روح مطربای خودفروش عوضی
بزنید از لاپای ارشاد لیس مثل بستنی شیرینه
شیرینی دوس داری
میدونم من تلختر از تلخترین طنزم
زهرماره سمم
مردابای گندیده من مثل سیل پر جنب و جوشم
رو تن شهرم
طهارت بگیرید مستراح دهناتونو
قبل اینکه بشم باز
میخوره هر کی قد سهم خودش
سفره پهنه و در دیزیم باز
تو چرا لپات کرده باد؟
صحنهی اجرای من
خیابون زندهس
تو، شهر باد
آدرس سرراست نمیخواد