[متن آهنگ «طلاق» از گوگوش]
[قسمت ۱]
بشنو، هم سفر من
از این قصه ی تلخ، راه دشوار
ای تو تک چراغ این شب تار
[قبل هم خوان ۱]
این که گذشتن از کنار قصه ها نیست
این که یه تصویر از سقوط آدما نیست
ما بی تفاوت به تماشا ننشستیم
ما خود دردیم، این نگاهی گذرا نیست
[هم خوان ۱]
سفر چه تلخه در امتداد اندوه
حس کردن مرگ لحظه ی ویرانی کوه
هم پای هر بغض شکستن و چکیدن
از درد غربت بی صدا فریاد کشیدن
[قسمت ۲]
بشنو، هم سفر من
با هم رهسپار راه دردیم
با هم لحظه ها را گریه کردیم
[قبل هم خوان ۲]
ما در صدای بی صدای گریه سوختیم
ما از عبور تلخ لحظه قصه ساختیم
از مخمل درد به تن عشق جامه دوختیم
تا عجز خود را با هم و بی هم شناختیم
[هم خوان ۲]
تنهایی رفتیم به عجز خود رسیدیم
با هم دوباره زهر تنهایی چشیدیم
شاید در این راه اگر با هم بمانیم
وقت رسیدن شعر خوشبختی بخوانیم