شبی از شبای پاییز
ته یک فکر غمانگیز
یک نفر آفتابی میشه
زیر این بارون یک ریز
یک نفر هنوز میتونه
زیر پوست من بمونه
از سر شب تا سپیده
بهترینش و بخونه
درد بیعشقی همینه
همهی بغض زمینه
موج پرواز یه رویا
تو نگو، دیوار چینه
اول این همه کابوس
آخر این همه دشنه
پای سفرههای خالی
سر ظهر و لب تشنه
اما حتی یه قناری، خوندن و یادت میاره
عطر یه قطرهی شبنم، یادگار چشمهساره
یک نفر هنوز میدونه، چه شکوهی داره دستات
رفتههامون برمیگردن، سر وعدهگاه حرفات
یک نفرمث خود من، تو رو فوت فوت آبه
تو رو از بر داره، حفظه
یک نفر که بینقابه
درد بیعشقی همینه
همهی بغض زمینه
موج پرواز یه رویا
تو نگو، دیوار چینه
اول این همه کابوس
آخر این همه دشنه
پای سفرههای خالی
سر ظهر و لب تشنه