برخیز ای ارادهی مغلوب
برخیز ای صلیب مچاله
برخیز ای دهان کبود
برخیز
کار از دهان تو میریزد
اگر خواب از کوچه برخیزد
برخیز
برخیز
برخیز ای ارادهی پیچیده در پتو
برخیز ای ارادهی محکوم در اتاق
برخیز
شیشه را کشید، شکست
مادر پرید توی حوض و
چشم های سیاه محله دریا شد
و من میدانم
و من میدانم بوی غذا یعنی
در محله کسی باز مرده است
کوچه گرسنه است