؛[مقدمه]؛
از من نپرس علت شعرهای خونین را
از من نپرس چراییِ پیشانی پُر چین را
از من نپرس کار روی کودکی ام را
شَکوه کردنِ در شعر
دونِ شأنِ صدای من است
؛[قسمت 1]؛
من آمدهام تا پرندهی درد درونِ شانههای سوراخم خانه کند
تا روحِ عجیبِ عروسهای مرده در حجله
تا واو واژن زن های اخته ی کردستان
تا زخمهای سیاه جغلان در مرداب
با زانوان شکسته ی مهدی در کلانتری
و گوش های چرکین ممد دماغ
تریاک کجاست در کومهی عمو
ماهی سفید بوبون و کش بیگیر مره
با صد کیلو مهردادِ حبس ابد
آی تی او قد ره
کشیدند روی دار
زنها که شیون از به خدا بیگناه گردن از طناب پیله آبای
شلوار شاش خیس و خون و گلاب و دمپایی تنها
مادر بمیرد این شیوهی شیون زدن ترسیدم
من بچه بودم ارتفاع همیشه بلندای دار بود
با شصت کیلو که منم چک خورده چاک خورده خواهران بزرگم
رازین چوب ام پنهان میان استخوان هایم
شعار شعار شعار کثافت
زانو بزن که ساحت قدسی شعر
زانو بزن بگو و بخور قسم شغال های مدافع جنس های جدید را
؛[همخوان]؛
شب ها خدا برای ما میمیرد
شب ها خدا برای ما میمیرد
؛[قسمت 2]؛
هر شب صدای علتِ از من نپرس های من از گوشم که کر
پرده پاره شد افتاد روی اجاق
از من نپرس
گریه ندارد این که پشت کاپوت ماشین مسافر
پلاژ ندیده دیوانه شدی
زن های سینه بزرگ تهرانی
با لهجه ها ی عمیق و دستان کوچکم مهدی از پشت شیشه ی حمام
ممد کجاست؟
لندن،همان که کافه های بوی ویگن با کیک های بورژوا صفت جگرت
لندن کجا و تو کجا
قرائت منشاوی و قیمه و قمه؟
لندن کجا و تو کجا؟
از من نپرس
از من نپرس
مادرم کجاست؟
من مادرم هنوز
میخواهم اشک هنوز بوی ترشهتره
من مادرم هنوز
زود چهل ساله شدی پسر
من مادرم بوی رنج برنج
من میچکد از گوشههای سبیلت خون
از من نپرس از من تف به این کلام
کوفر نوگو زای جان
وی لانگه نُخ زول ایش هیا وارتن
وی لانگه نخ به چخ بروم در میان غریبه های زبان پریش
در میان وطن های تلخ هم وطن های بی گذرنامه
پاساپورتابیر دقه مهلت از تراکم صف
چک چک پناه به خدای جاسم و جبار
بیدار شدم
از من نپرس
؛[همخوان]؛
شب ها خدا برای ما میمیرد
شب ها خدا برای ما میمیرد
شب ها خدا برای ما میمیرد
شب ها خدا برای ما میمیرد