[مقدمه: فریدون]
گل نازم
تو با من مهربون باش
واسه چشمام
گُلِ رنگین کمون باش
اسیر باد و بارونم
شب و روز
گل این باغِ بینام و نشون باش
من عاشقی دلخونم
شکستهای محزونم
پناه این دلِ بی آشیون باش
دلم تنگه
تو با من مهربون باش
[قسمت اول: تهی]
تهی
شدم خسته بس که
با یه دست بسته
خیلی سخته
حرف دلم تلخه
فرق تو با بقیه اینه که
میشه بی شیله پیله
بشینه پیشت آدم
و بتونه درد و دل کنه و
منو ول کنه و
برگو له کنه و
بهار زندگیمم
سرد و گِل کنه
آدما جلو روت میخوان
خوبی زیادتو
ولی وقتی رفتی
پشت سر می زنن زیرابتو
اونا مثل تو نبودن
و پایداری نداشتن
و تو غصه ها
با من کار باری نداشتن
بیا گل نازم
خورده بازم تعطیلی عشق
بیا دلمو بده تو
یه نظم و ترتیبی بِش
[همخوان: فریدون]
گل نازم، بگو بارون بباره
که چشماتو به یاد من میاره
تماشای تو زیرِ عطر بارون
چه با من میکنه، امشب دوباره
[قسمت دوم: تهی]
با با با بعضی کارام
باعث میشه فک کنی بدم
بذا بگم می دونم
که چرا دلخوری ازم
آره چون وقتی
سختی میاد یه عالمه
گوش توهه که
فقط شنوا به دادمه
به خودت میگی
موقع مشکلات به یادمه
هه دلگیر نشو
این مرام یه آدمه
با تو میرسه
به سختیا من زورم
از گل نازم
خدا بوده منظورم
(خدا بودہ منظورم)
[قسمت پایانی: تهی، فریدون ]
گل نازم
خدا بودہ منظورم
گل نازم