{همخوان}
بگو آزادی، آزادی، آزادی
بگو آزادی، آزادی، آزادی
بگو آزادی، آزادی، آزادی
بگو آزادی، آزادی، آزادی
{پس همخوان}
وای از آن روز که من و تو ما شویم
قطره قطره جمع چو دریا شویم
اين شب تلخ گرچه دير مىگذرد
آيد آن روز كه صبح فردا شويم
{قسمت یک}
بسیجیا کردن خواهرا و داداشامو دوره
اگه ولت کردن نصفه شب چون بازداشگاها پُره
کارگر نون نداره ولی جیب حاج آقا تپله
پول ملتو تولهش میبَره کانادا بخوره
هر روز میمیره، گلی از این باغو
اینجا ایران توش میجنگن با پلیس عراقو
زیاد فرقی نمیکنه دیگه داعش با این رژیم
برای زندان شریف تا دانشگاه اوین
تو مدرسهها همه کردن عکساتونو پاره
نخبه فراری، سرمایه ملی سطلای زباله
این پاییز باید به حالتون از ابرا خون بباره
یه روز همهتون میمیرید ولی مهسا موندگاره
من باید ببینم آزادی وطنو به چشام
پُره تنفره صدام، بهش نگید اعتراض
این دفعه هدف خود نظامه
سید علی کوشی؟
مرده باشی هم اومدم بدلاتو *گام
{همخوان}
بگو آزادی، آزادی، آزادی
بگو آزادی، آزادی، آزادی
بگو آزادی، آزادی، آزادی
بگو آزادی، آزادی، آزادی
{قسمت دو}
رژیم یه اتوبوس تو جاده مرگ، میچرخونتش
یکی با یه دست، بخونید فاتحهش
برای دختر آزادیخواه که میگن فاحشهاس
یه روز میاره خبر آزادی قاصدک
برا سنندج، برای قتلعام مردم
سید علی بسه انقدر خون نسل ما رو نخور
تو ديكتاتورى بستى دست هرچى شاه اَ پشت
دَم کرونا گرم حداقل بچهها رو نکشت
حاجی عروسی تولهشونه تو اِلاِی میره کاخ
برعکس نیکا هفده سالگیشو جشن گرفت زیر خاک
انگار هم کَری؛ هم به کل کوری
ببین هشتاد میلیون دارن میگن نه به جمهوری
برای شاعرا که میچینن توی بند ردیف
یه مصرعشون میارزه به بیت رهبریت
برای اشتباه پنجاه و هفت
زنده باد انقلاب نسل هشتاد و زن