[اینترو]
تنها شدم و زندگی از تاب و تب افتاد
هم پا نشدی ما نشدیم مسئله ای نیست
من غرق تو و منظره ی خوب تو بودم
درگیر تماشا نشدی مسئله ای نیست
[قلاب]
اگه فاصله تاوان جنونه تقصیر دلم شد
اینکه دل تو مال خودش بود کم مسئله ای نیست
عاشق نشدی تا منو با عشق بی وقفه بفهمی
هم با تو پُر از مسئله بودم، هم مسئله ای نیست
[قلاب]
اگه فاصله تاوان جنونه تقصیر دلم شد
اینکه دل تو مال خودش بود کم مسئله ای نیست
عاشق نشدی تا منو با عشق بی وقفه بفهمی
هم با تو پُر از مسئله بودم، هم مسئله ای نیست
[همخوان]
عاشق که بشی ساده و خوبی
زیبایی ی معصوم غروبی
افتاده و خوبی
عاشق که بشی سمت عذابی
کابوس رسیدن به سرابی
بیداری و خوابی