قسم به عشقمون قسم
همش برات دلواپسم
قرار نبود اینجوری شه
یهو بشی همه کسم
راستی چی شد، چه جوری شد
به ملاقات آمدم، ببین که دل سپرده داری
چگونه عمری از احساس عشق، شدی فراری
نگاهم کن دلم را عاشقانه هدیه کردم
تو دریا باش و من جویبار عشق و در تو جاری
من از پروانه بودن ها، من از دیوانه بودن ها
من از بازی یک شعله سوزنده
که آتش زده بر دامان پروانه نمی ترسم
من از هیچ بودن ها، از عشق نداشتن ها
از بی کسی و خلوت انسان ها می ترسم
راستی چی شد، چه جوری شد
من از عمق رفاقت ها، من از لطف صداقت ها
من از بازی نور در سینه بی قلب ظلمت ها نمی ترسم
من از حرف جدایی ها، مرگ آشنایی ها
من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم
راستی چی شد، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
راستی چی شد، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم