؛[قسمت اول]؛
ای آدمک کوکی
صبح شد که بیدار شی
مثل همه عمرت
تکرار شی و تکرار شی
صبح بدی انگار نیست
تو توی شب تردید
بین شب و روز تو
انگار که نیست فرقی
شب هات مثل روزاته
روزات همگی تکرار
از دست همه سیری
از دست خودت، بی زار
پرواز واسه تو مرده
تو اوج نمیگیری
بُردی همه رو از یاد
از یاد همه میری
؛[قسمت دوم]؛
تا فرصت هنوزم هست
برگرد به خودت، برگرد
نو شو، که این تکرار
از تو، تو رو دورت کرد
بسه اگه تا امروز
تکرار تو رو داد بر باد
فردا رو بساز از نو
دیروز رو ببر از یاد
؛[قسمت پایانی]؛
تو لحظه تکراریت
تنها خودتی همرات
حسرت شده یار تو
ای کاش، همه حرفات
با غصه نشو همدم
سنت شکن خود باش
آزادترین فردی
وقتی که نگی ای کاش
(ای کاش، ای کاش، ای کاش)