وقتی قدرتِ عشـق از عشـقِ به قدرت قوی تر باشه ، چی میشه ؟ (دنيا با صلح آشنا ميشه)
میـزنه گـوله های برف بـازَم اون بیـرون ما گـرم و نـرمِ خـونَمـون
خـدایا شُکـرِت تـو هـم بِپـا که تـو این هـوا میــری بیــرون سرما نَرِه تو گَلـوت
آخـه طاقت ندارم که ببـینـم عزیـزم یه مریضــیِ سـادَتو
همیـن این یه ساعتــو که نبـودی چه سخت گذشت و ندیـدی اسـارَتو
ایـن خونه بی تو ، مِثِه انباری سرد و سوت و کوره
دلِ تو هرکاری کرد بُرد
این خـونه بی تــو ، مِثِه انبــاری ســـرد و سوت و کـوره
دلِ تو هرکاری کرد بُرد
میـــزنـه گــــولـه هـای بـرف بـه شـیـــشـه
وِلِـش کـن خــودش الآن خـسـتـه مـیـشـه
مـا میـمـونیــم و ایـن هـمـه راهِ سـفـیـــــد
مـیشـکُـفـه غـنچــه هـای خـنــده پـیـشِـت
تـــو خــوبــی و خـوبـیـات خـــز نـمیــشـه
میشه عشقـو به وضوح تو این رابطه دید
زمـستـونه و گــرمات ، سَر و سـامونه مَنِه
هـمـیـن ناز و اداهـات ، برف و بارونه مَنِه
زمــستــــونه الآن ، وَقـتِـشِــــه بارون بزنه
وقتشه خوش بگذره ، به هردوتامون یه ذره
این خونه بی تو ، مِثِه انباری ســــرد و سوت و کوره
دلِ تو هرکاری کرد بُرد
این خونه بی تو ، مِثِه انباری سرد و سوت و کوره
دلِ تو هرکاری کرد بُرد
واقعیَتِـــــش اینـــــه کــه ، اصَــــن بــدِ مطلــق وجــود نــداره
یــه ســـری چـیــزا از نـظـــرِ مـن بَـده که از نظرِ تو بد نیست
یه ســـری چـیــــزا هم از نظرِ تو بَده که از نظرِ من بد نیست
فقط کافیه که ما بتونیم با بدی های همدیگه بسازیم به خاطرِ خوبیامون
همین
داوود