؛[مقدمه]؛
شوق سفر، شوق سفر
هرگز ازم، جدا نشد، جدا نشد
؛[قسمت اول]؛
تمامه عشق من به تو خلاصه شد
غرور اسیر حرف نیمه کاره شد
کنار فصل بیقرار رفتنت
یه واژه به نبودنت اضافه شد
سوار اسب زندگی نشد برم
بگو، بگو بدونه تو کجا برم
بگو کجا برم به جستجوی عشق
تو باشی و دوباره رنگو بوی عشق
؛[قسمت دوم]؛
شوق سفر هرگز ازم جدا نشد
اما دل صبور من کلافه شد
شکسته از شکستن سلام تو
همیشه منتظر به یک کلام تو
شوق سفر هرگز ازم جدا نشد
اما دل صبور من کلافه شد
عشق من از نبودن تو کم نشد
یه واژه به نبودنت اضافه شد